قارئه الفنجان - نزار قبانی - عبدالحلیم حافظ


قارئه الفنجان/ فال قهوه


قسمتی از اجرای این شعر توسط عبدالحلیم حافظ:


دانلود اجرای کامل ( فایل صوتی 5MB) :



 قارئه الفنجان/ فال قهوه



جَلَسَت

نشست

جَلَسَت والخوفُ بعینیها

نشست و ترس در چشمانش بود

تتأمَّلُ فنجانی المقلوب

فنجان واژگونم را می نگریست

قالت: یا ولدی.. لا تَحزَن

گفت: اندوهگین مباش پسرم

فالحُبُّ عَلیکَ هوَ المکتوب

عشق سرنوشت توست

الحُبُّ عَلیکَ هوَ المکتوب

عشق سرنوشت توست

یا ولدی، قد ماتَ شهیداً

من ماتَ على دینِ المحبوب

پسرم هر که در راه عشق بمیرد شهید است

یا ولدی، یا ولدی

پسرم پسرم



بصرت،بصَّرتُ.. ونجَّمت کثیراً

بسیار دیده ام  وگردش ستارگان بسیارخوانده ام

لکنّی.. لم أقرأ أبداً فنجاناً یشبهُ فنجانک

اما هرگز نخوانده ام هیچ فنجانی شبیه فنجان تو 

بصرت،بصَّرتُ.. ونجَّمت کثیراً

بسیار دیده‎ام  و گردش ستارگان بسیار خوانده‎ ام

لکنّی.. لم أعرف أبداً أحزاناً تشبهُ أحزانک

اما هرگز نخوانده ام  اندوهی شبیه اندوه تو 

مقدورک ان تمضى أبدا فى بحر الحب بغیر قلوع

سرنوشت تو، بی بادبان در دریای عشق راندن است

وتکون حیاتک طول العمر،  کتاب دموع

و سراسر زندگی‌ات  کتابی است از اشک

مقدورک أن تبقى مسجونا بین الماء وبین النار

سرنوشت تو زندانی شدن میان  آب و آتش است

فبرغم جمیع حرائیقه

با وجود همه ی سوختن ها

فبرغم جمیع سوابقه

با وجود همه ی سرگذشت ها

وبرغم الحزن الساکن فینا لیل نهار

و با وجود اندوه ساکن  در شب و روز

وبرغم الریح وبرغم الجو الماطر والاعصار

و با وجود باد و هوای بارانی، طوفان ها

الحب سیبقى یاولدی

أحلى الاقداریاولدی

پسرم عشق زیباترین سرنوشت ها باقی خواهد ماند



بحیاتک یاولدى امراة

در زندگی ات زنی است

عیناها سبحان المعبود

چشمانش شکوهمند

فمها مرسوم کالعنقود

لبان اش نقاشی شده چون خوشه انگور

ضحکتها أنغام وورود

و خنده اش موسیقی و گل ها

والشعر الغجرى المجنون یاسافر فى کل الدنیا

و موی کولی وآشفته اش به همه ی دنیا سفر می‌کند

قد تغدو أمرأة یاولدى یهواها القلب هی الدنیا

پسرم زنی که تو می خواهی اش  دنیا دوست اش دارد



لکن سماءک ممطرة

اما آسمان تو بارانی است

وطریقک مسدود مسدود

و راه تو بسته‌است و بسته‌است

فحبیبةُ قلبکَ.. یا ولدی نائمةٌ فی قصرٍ مرصود

پسرم! معشوقه‌ات در در خواب است درکاخی از نگاهبانان

من یدخُلُ حُجرتها من یطلبُ یَدَها..

هرکه بخواهد وارد خانه اش شود یا خواستگاریش کند

من یَدنو من سورِ حدیقتها

هر که نزدیک  پرچین باغش شود

من حاولَ فکَّ ضفائرها..

هر که بخواهد گره گیسوانش را بگشاید

یا ولدی.. مفقودٌ.. مفقود

پسرم ، ناپدید می‌شود و  ناپدید می‌شود و ناپدید



ستفتش عنها یاولدی فى کل مکان

پسرم به زودی در همه جا به جستجوی او خواهی رفت

وستسأل عمها موج البحر وستسأل فیروز الشطأن

از موج دریا و مرواریدهای فیروزه ای کرانه‌ سراغش را می‌ گیری

وتجوب بحارا وبحارا وتفیض دموعک أنهارا

و در می‌ نوردی و می پیمایی دریاها و دریاها را و اشک هات رودخانه می شود

وسیکبر حزنک حتى یصبح أشجارا

وغم ات که فزونی می‌یابد درختان سر برمی‌کشند

وسترجع یوما یاولدی مهزوما مکسور الوجدان

روزی شکست خورده و دلشکسته باز می گردی پسرم 

وستعرف بعد رحیل العمر

و پی می بری  بعد از گذشت زندگی

بأنک کنت تطارد خیط دخان

 در پی رشته‏ ای از دود بوده ‌ای

فحبیبة قلبک یاولدی لیس لها أرض أو وطن أو عنوان

پسرم معشوقه ات نه جغرافیایی دارد نه سرزمینی نه نشانی

ما أصعب أن تهوى أمرأة یاولدی لیس لها عنوان

و چه دشوار است عشق تو به زنی که او را نام و نشانی نیست




شعر: نزار قبانی / ترجمه شعر: رضا طاهری / خواننده: عبدالحلیم حافظ

نظرات 5 + ارسال نظر
shahin یکشنبه 16 آبان 1395 ساعت 10:31 ب.ظ

افشین منجزى چهارشنبه 8 فروردین 1397 ساعت 11:54 ق.ظ

احسسسنت

Afshin چهارشنبه 5 اردیبهشت 1397 ساعت 04:46 ب.ظ

واقعا عالی

امید شنبه 29 اردیبهشت 1397 ساعت 12:16 ب.ظ

بینهایت سپاس علی جان. خیلی استفاده کردم و لذت بردم. من شدیدا علاقه مند به ترانه های عبدالحلیم و ام کلثوم هستم ولی فقط ترجمه فارسی معدودی ازونا رو دارم. خیلی کار بینظیری میکنی که این ترجمه هارو انجام میدی این باعث میشه درک و ارتباط بیشتری ازین یگانه های موسیقی ایجاد بشه .اگر بازم ترجمه ای داشتی یا سراغ داشتی خیلی ممنون میشم ازت. پاینده و خوش باشی

علی عامری دوشنبه 9 آبان 1401 ساعت 09:59 ب.ظ

احلا واطیب اغنیه انه سمعته انه من موالید1973 من کنت12 سنه لحد الاناسثمع لها واحبها

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد